‐--------------------------------------------------------------
غریبگی نکنی با بهانه های دلم
در این سکوت ، کمی آشنای من باش
غروب ها بنشینم تراس و با گیتار
و بعد یک نخ سیگار ، چای من باشی
مرا ندیده نگیری و نگیری از من
میان دلهره هایم، عصای من باشی
چه جای واهمه از پنجه های طوفان است ؟
چه جای ترس ؟؟؟🇦🇹🇮🇷