شاعر و نویسنده
فعالِ وگان🌱
مدرس و فعال محیط زیست♻️
فعال حقوق حیوانات🐾
دانش آموخته ی فلسفه📚
عضو فعال جمعیت هلال احمر ایران🇨🇭
به گیاه سوگند!
که هرگز دست بر خوراک خونین نزنم.
سوگند بر زیباترین سوگند٬
که وجدان خوابم را بیدار کرد؛
و از قفس باورهای خامم رهاند،
که اولین قانون من «نکشتن» است.
«حرمت حیات، و رویای زیستن، و زندگی بدون شکنجه و درد» این مرام من است.
و خشم بر دلالان زندگی، آن شکمپرستان اطراقکرده بر اعصاب گرسنگی،
با چروکهایی عمیق روی احساس،
گیرکرده در دهلیز سرد پندار
که دیگران را مشروط میکنند به تداوم شور خوردن از رود شقاوت...
سوگند که ما وصله میکنیم، پارگی هستی را؛
و آرامش را چون رویا به بستر حیات میآوریم؛
و زیستن را بر بال طبیعت گره میزنیم؛
و دیگر از جنگلها دور نمیشویم؛
از خوراک طبیعی، از میوهها، از دانهها،
از جادوی مزارع بهاری،
از رایحهی معصوم و نجیب و اصیل گیاه،
از عطر سبز منحصربهفرد باغهای سیب،
و سبزینگی بیکران شگفتآور،
و آمیزش تحسینبرانگیز انسان، خاک و گیاه.
شاعر
زهره رفیعی
من یک وگانم
دنیای وارونه را بر میگردانم
دنیای خاکستری را
سبز میگردانم🌱🌱🌱
وگنارشیسم(نه گوشت) (نه شیر) (نه ارباب)✊
اکوفمنیست
آنتی کاپیتالیسم
دیپ اکولوژی(بوم ژرف نگر)
(هو ۱۲۱)
❤ثابتعلیشاهیم❤
عجب حلوایِ قندی تو
امیربی گزندی تو
عجب ماه بلندی تو
که گردون را بگردانی