بر لبانم غنچه لبخند پژمردست نغمه ام دلگیر و افسرده است زندگی گویی ز دنیا رخت بر بسته است یا که خاک مرده روی شهر پاشیده است این چه آیینی چه قانونی چه تدبیریست من از این آرامش سنگین و صامت عاصی ام دیگر