مهندس معمار
یک قطره در وسعت دریای اهل قلم🖋
تا اسیر این تن فانی شدیم
راهی یک راه طولانی شدیم
سهم ما از خاک، آرامش نبود
ساحل دریای طوفانی شدیم
هم خدا با ما سر یاری نداشت
هم به دست خویش، قربانی شدیم
روی غمها پردهی شادی زدیم
رازدار زخم پنهانی شدیم
وقت آغاز نبرد روشنی
با سیاهی، سوت پایانی شدیم
بس که بستیم و شکستیم ازهمه
مثل ذهن قفل، زندانی شدیم
قصهی کوتاه ما آخر نداشت
واژههای نابسامانی شدیم
تهنشسته در کتاب زندگی
فصل پربرف زمستانی شدیم
#سعیده_سجادی
حضور در رومها یا فالو کردن اشخاص، به معنای همراستا بودن عقیده من با آنها نیست✔️