رسول قایدی on Clubhouse

Bio

خوزستان محمره ( کارون )


شعر من از نای دل است نای دلم خون است کنون
دردم از این خاک و گل است کین گونه گشته واژگون


نه نای درد دل دارم نه شرح حال زارم را
نه خیر از غیر میخواهم نه مهر غمگسارم را

می برم از خاطرم با می غم یار
میکشم تریاک را از درد دلدار
یکی دردتنم افزودیکی دردسرم را
راحت سینه پردردمیخواهی بکش سیگار

رسول

یه حس خوب که وصفش را نتوانم خریدارم
یه حالی که ز خود بی خود بگردانم خریدارم
یه شب بلند تر از یلدا خیالی راحت و آرام
یه معشوقی که بازلفش کندحیران حیرانم خریدارم
به دریای زلال و صاف کنار ساحلی متروک
یه قایق تا ته دریا بشه همراه بچرخانم خریدارم
یه کلبه در ته باغی پر از گلهای آقاقی
یه جای دنج بدور از جن و انسانم خریدارم
یه قوری چای دم کرده کتاب شاعری گمنام
یه آلبومی که شوق دیدن عکسش بگریانم خریدارم
یه خم لب به لب باده شراب ناب شیرازی
یه آهنگ نشاط اور یه نغمه که برقصانم خریدارم
به هر بازار و دکانی به هر راسته و میدانی
به هر قیمت که میخواهند خواهانم. خریدارم

شعر از رسول قایدی