صرفا، نه ترازنامه ی منفی جمهوری در جهان قرن بیستم به تنهایی و نه ترازنامه ی مثبت مشروطه های پادشاهی اروپا در همین قرن، به تنهایی چیزی را درباره ی ایران ثابت نمی کند. می توان از این دو نوع تجربه هم درس های منفی گرفت و هم درس های مثبت، اما هیچکدام از کشورهایی که به نتایج منفی و مثبت آنها در جمهوری و سلطنت میشه بهش اشاره کرد ایران نیستند؛ ایران کشوری است با تاریخ چندهزارساله، با فرهنگ ملی دیرین و خلق و خوی بسیار ویژه ؛ ایران با تجربه ی فجیع نخستین جمهوری، یا آنچه به این نام به آن تحمیل شده است ، ایرانیست با تجربه ی تلخ پایمال شدن قانون اساسی مشروطه در آن در دو دوره خاندان پهلوی و با فردای ۲۸ مرداد روبروست.
ملت ایران برای ارزیابی این دو نظام در ایران باید هر دو تجربهای که داشته است رو منصفانه مورد بررسی کامل و موشکافی قرار بدهند و استناد به تعریف های کتابی کنار گذاشته شود
نه هواداران پادشاهی مشروطه می توانند جمهوریخواهان را به تنگ نظری متهم سازند و نه هواداران جمهوری می توانند و نباید پادشاهی مشروطه را از اساس محکوم دانسته نظر خود را برترین نظرها قلمداد کنند. و هر دو گروه باید نشان دهند به اصولی که برای نظام مورد پسند خود اعلام می کنند در عمل پایبنداند.
اینجا باید پرسید آیا به نام مصالح عالی ایران و ملت ایران وظیفه ی هر دو طرف نیست که به انگیزه های یکدیگر توجه بیشتری داشته باشند و بدون این که این انگیزه ها را دلیلی برای تغییر انتخاب خود بدانند، برای فهم طرف مقابل آمادگی بیشتری بیابند.
اگر نگاه همه اینگونه بود و هیچیک از دو طرف نیز حقایق ناخوش آیند مربوط به خود را انکار نکردند، آنگاه اختلاف نظر بر سر این دو گونه نظام تبدیل به جنگ های حیدری و نعمتی نمی شود و جای خود را به تفاهم و همبستگی بیشتری برای ساختن آینده ای آزاد، و پیشرفت سریع تر به سوی سقوط نظام فاسد حاکم اسلامی خواهد داد.
باید منصفانه دید که سلطنت مشروطه در ایران و حاصل آن برای کشور چه بوده است؛ نمی توان انکار کرد که در میان نتایج بسیار مثبت و نیز منفی آن یکی هم همین جمهوری نکبت بار اسلامی بوده است.
وقتی شبکههای اجتماعی را بررسی کنیم، چندان نباید ذوقزده شویم به این خیال که مردم دارند سکولار میشوند. اینها برداشت من است و اصرار ندارم که درست باشد .همین امروز هم مجموعهای از پژوهشهای آماری جدی در اختیار نداریم و اگر هم داشتیم، از بررسیهای کیفی بینیاز نبود پژوهش کمی جدیای در این باب نداریم من ضمن نگرانی از جادوزدگی، سکولار شدن جامعهی ایران را در مجموع چشمگیر و با معیارهای خودم مثبت و خوشحالکننده میدانم؛ آنچه در برابر آن مینشیند "یک کلمه" است: قانون! قانون، سکولارترین و ولایتستیزترین مفهومی است که ما در عصر جدید خود با آن آشنا شدهایم.جامعهی ایران حکومتناپذیر است. بیانی سادهتر: بر آن نمیتوان حکومت کرد! این جامعه آتشفشان است. جامعهی ایران حکومتناپذیر ، اما قانون پذیرست.
if the data has not been changed, no new rows will appear.
Day | Followers | Gain | % Gain |
---|---|---|---|
June 12, 2024 | 299 | +53 | +21.6% |