Hossein JAFARINEZHAD on Clubhouse

Bio

⭐️انشب که ستارگان میدرخشیدند،در زمین رقص خون، فرشتگان را نظاره میکردم، وه چه عاشقانه غزل می سرودن و به معشوق دل می سپردند و آسمان همچنان فرشته می بارید،📞پشت بیسیم چه غوغایی بود👈زمین ،زمین - آسمان،و آسمان میگفت بگوشم ،شنیدم!! وزمین میگفت فرشته ها می بارندمثل باران و می آیندمثل یاران،
(بیا بامن تا میدان مین)
بیادشهید والا مقام کیانپور👇
📍I am a patriotic Iranian
📞به ستون و با فاصله برای معبر زدن از خاکریز خودی گذشتیم ،سر ستون شهید کیانپور هر گامی که برمی داشت ،قدم هایش را میشمرد تا به نقطه صفر هدف برسیم,،تاریکی شب ،سردی هوا نفس ها حبس در سینه ،تا به میدان مین برسیم,سنگرهای دشمن با قبضه های تیربارو دوشکا فکر و ذهن ما را مشغول کرده بود ،ناگهان منوری اسمان را مثل روز روشن کرد،با فاصله زمین گیر شدیم تا پت پت منور تمام شود ،ذکر وجعلنا رمز و راز ان شب بود ،دوباره بلند شدیم و راه را ، طی کردیم ،دقیقه هاگذشت ،تا به میدان مین رسیدیم ،ارام و با اشاره ش-کیانپورلحظاتی، نشستیم و همدیگر را توجیه کردیم،صدای عراقی ها گاه گاه در فضا میپیچید ،حدود ده متر مانده بود تا به موانع توپی وموانع خورشیدی برسیم ،لحظه های عجیبی رقم میخورد،خدا بود و زمینی پر از مین وسیم خاردار، رزمندگان که در پشت سر مان بودند،بایداز سه معبر عبور می کردند،زمان بسرعت میگذشت ،وقتی لحظاتی به تخریبچی ها نگاهم می افتاد ، ،لبخند رضایتشان قوت قلب ما بود.اما طپش قلبم با ساعت الحاق تند ونزدیکتر میشد ،یعنی خدایا ان سه معبر هم زمان باز میشود؟لحظه های بسیار حساسی رقم می خورد،کسر ثانیه ای می توانست تمام اهداف را از این رو به ان رو کند ،انگار دشمن در خواب عمیق فرو رفته و سکوت عجیبی صحنه را پر کرده بود احساسی که من داشتم ،همان حس را دوستانم گویا داشتند ،در این هنگام که تخریبچی ها از ضلع میانی سنگر دوشکا مین ها را خنثی و یک راه باریکی تا پنج متری خاکریز دشمن ایجاد نمودند احساس شعف میداد وباید لحظاتی دیگر رزمندگان یکی یکی از ان عبور می کردند و در سینه خاکریز سنگرهای دشمن به ان میچسبیدند ،تا الحاق سه معبر کامل شود ،و ان لحظه هم فرا رسید الحاق حاصل شد ،معبرها اماده شدند ،رزمندگان لشگر ده ح- سید الشهدا خط شکن های هشت سال دفاع مقدس بودندکه روزگار بعثی ها را سیاه می کردند ،بگذریم ،همه رزمنده ها طبق برنامه رسیدند پای کار ،،محور ما حدود یک ونیم کیلومتر خط را میبایست بشکندسکوت رادیویی من دقایقی دیگر با رمز عملیات مارش پیروزی را خواهد نواخت،ار،پی،جی ،زنها ،لحظه شماری می کردند تیربار چی ها اماده وقبراق ،انقدر نظم پشت خاکریز دشمن برقرار بود که هیچ واهمه ای احساس نمی شد،بالاخره با رخنه به سنگرهای دشمن و با اتش و تکبیر رزمندگان خطوط مستحکم دشمن با رزم دلیرانه درهم شکست،شاید در تصورات هم نگنجد که ان شب،چگونه گذشت ،،،
💚دل تنگ، 👈شلمچه، نهر خین، طلائیه وفکه و مجنون، مین های خورشیدی و والمری.🇮🇷