Nader Davari on Clubhouse

Bio

//poet//. مردشعرهای بارانی#
🖌وخداوند قهوه را آفرید📚
🖌عاشقانه های سرد📚
(قطعه های ادبی)

دنيا بدون شاعران ويرانه اي بيش نيست!
#نادرداوري.

تا به حالا عاشق چهره ی یک سنگ شدی ؟
عاشق جاسوس پشت صحنه ی جنگ شدی ؟
تا به حالا عاشق آدم هفت رنگ شدی ؟
عاشق نوازش پنجه ی خرچنگ شدی ؟
تا به حالا عاشقِ ساقی بی بنگ شدی ؟
عاشق جدی یک شوخی یک شنگ شدی ؟
تا به حالا عاشق عزت یک ننگ شدی ؟
برود پایه ی کارت یدفعه لنگ شدی ؟
تا به حالا عاشق گوشی و انتظارِ آهنگ شدی؟
بیشتر از آب و هوا منتظر زنگ شدی ؟
تا به حالا عاشق معشوقه ی رفته به فرسنگ شدی ؟
ای امان از دل و دلواپسی، دلتنگ شدی ؟
تا به حالا عاشق حیله و نیرنگ شدی ؟
اسمان باشی و‌پرواز منتهی عاشق یک چنگ شدی ؟
من شدم اما هنوزم عاشقم
تو نپرس دیوانه، الدنگ شدی ؟
حال من دست خودم نیست
تو نگو منگ شدی ؟
آری دیوانه و مجنون که منم
بد به حال تو که یک سنگ شدی !
#نادرداوری.


چقدر شبیه سایه ها شده ام !
با نور میمیرم!
بی نور میمیرم!
با تو از شوق !
بی تو از دلتنگی !
. #نادرداوری.

بگذار آنجا که آدمی گمشده ای را می‌جوید ،
ما به رد هم بخوریم !
بگذار آنجا که رنگ‌ها قرمز و آبی و سبز اند ،
ما به رنگ زرد هم بخوریم !
بگذار آنجا که همه در گرمای روزگار خویش اند!
ما به روزهای سرد هم بخوریم !
بگذار آنجا که زمین و زمان میخواهد زوج باشد ،
ما به فرد هم بخوریم !
بگذار آنجا که اشک از پس درد بر
نمی آید
آنجا که کسی به درد کسی نمیخورد،
ما به درد هم بخوریم !
#نادرداوری.


شعر
تصویرِ
آیینه های روبه روی هم است !
که تو
میانشان ایستاده ای !
#نادرداوری.


رژ لبی خریدم
و هر بار کمی به لب لیوان دوم کشیدم!
که هر کس دید
بگویم : اینجا بود تازه رفت!
تا نفهمد بوی عطر تو را،
که در هوا پیچیده
من در خانه زده ام!
#نادرداوری.