مرداب خفته ذهنم را، پوشانده جُلبک غفلت ها ای سنگپاره آگاهی، در قلب دایره ها بشکن من با دو آینه رویا رو، تکرار بیهُده خویشم آغاز قصه به پایان بَر، بشکن مرا و مرا بشکن