عجب غفلتی بود دیدار یار
شگفتا در این حکمت کار
عجب شبی بود محول حال ما
فرصتی برای احوال دوستان
چه زیبا پشت نگاهت می خندیدی
چه زیبا در قلب سنگی من هک شدی
با دیدنت لبخندم تمنای عاشق شدن
با دیدنت بغض هایم تمنای لایق شدن. در دلم بود حرفا اما بغض هایم ( .....))
درین شب تاریک من ماه بودم و تو مهتاب
نویسنده : محمدجواد اسماعیلی کوزانی