ای برادر من، جهدی بايد تا ايّام باقی است از اکواب باقی چشيم . هميشه نسيم جان از مصر جانان نوزد و هميشه نهرهای تبيان در جريان نه و مدام ابواب رضوان مفتوح نماند. آيد وقتی که عندليبان جنان از گلستان قدسی به آشيان های الهی پرواز نمايند، ديگر نه نغمه بلبل شنوی و نه جمال گل بينی . پس تا حمامه ازلی در شور و تغنّی است و بهار الهی در جلوه و تزيين غنيمت شمرده گوش قلب را از سروش او بی بهره مکن.