In♥️
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالودهام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
باده نی در هر سری شر میکند
آنچــنان را آنچــنانتــر مـــیکـــند
گر خـورد عـاقـل نکـو فر میشـود
ور خـورد بـد خـوی بـدتـر میشود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
شب چو در بستم و مست از می نابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم
دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا
گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم
منزل مردم بیگانه چو شد خانه چشم
آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم
شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع
آتشی در دلش افکندم و آبش کردم
غرق خون بود و نمی خفت ز حسرت فرهاد
خواندم افسانه شیرین و به خوابش کردم
دل که خونابهٔ غم بود و جگرگوشه دهر
بر سر آتش جور تو کبابش کردم
زندگی کردن من مردن تدریجی بود
آنچه جان کند تنم عمر حسابش کردم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ما چون ز دري پاي کشيديم کشيديم
اميد ز هر کس که بريديم ، بريديم
دل نيست کبوتر که چو برخاست نشيند
از گوشه بامي که پريديم ، پريديم
رم دادن صيد خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندي و رميديم ، رميديم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
خدا را، دادِ من بِسْتان از او ای شَحنهٔ مجلس
که می با دیگری خوردهست و با من سر گِران دارد
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
یک روز میآیی که من دیگر دچارت نیستم
از صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستم
یک روز میآیی که من نه عقل دارم نه جنون
نه شک به چیزی نه یقین ، مست و خمارت نیستم
شبزنده داری می کنی تا صبح زاری می کنی
تو بیقراری می کنی ، من بیقرارت نیستم
پاییز تو سر میرسد قدری زمستانی و بعد
گل میدهی ، نو می شوی ، من در بهارت نیستم
زنگارها را شستهام دور از کدورتهای دور
آیینهای رو به توام ، اما کنارت نیستم
دور دلم دیوار نیست ، انکار من دشوار نیست
اصلا منی در کار نیست ، امنم حصارت نیستم.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
خیسم از حضور بارون منو از سرما نترسون
توی چله ی زمستون لحظه ی تحویل سالی
بی تو گریون با تو شادم ای علاقه ی دمادم
سیب جادویی ادم مجرمی اما زلالی