سیامک کرمی on Clubhouse

Bio

تانشوی مست خدا غم نشود از تو جدا ! مولانا


آدمی فربه شود از راه گوش❗✔ مولانا

طبیبان فصیحیم که شاگرد مسیحیم
بسی مرده گرفتیم در او روح دمیدیم
مولانا !

آمده ام که بیاموزم‌_!!!❗👃
....
شصت سال پیش همه چیز می دانستم؛
امروز هیچ چیز نمی دانم !
کتاب خواندن یک کشف پیشرونده ی مهیج است، تا مدام به نادانی ات پی ببری.!
ویل_دورانت

دل نوشته های زیر تقدیم می گردد

بی شکر نتوان زیست تو بی شکر نزی



چشم دل بگشا؛ پیداست آن خدا
گر نبینی ،مشکل از آن تو باشد، نز خدا
..

هست دنیا عشق خانه کردگار
عشق خواهی عشق کن تواختیار
..
وه چه زیبا گفته است ملای جان
آدمی مخفیست در زیر زبان
به عمل شناس کس را نه زبان
کین زبان پرده ست بر ذات نهان
.

گر تو خواهی که رهی از ما ومن
شکر می کن شکر می کن جان من
گرتوخواهی ظلمتت روشن شود
شکر می کن شکر می کن جان من
گرتو خواهی که بیابی راه شکر
شکر می کن شکر می کن جان من
گرتو خواهی که بیابی راه صبر
شکر می کن شکر می کن جان من
گرتو خواهی نقمتت نعمت شود
شکر می کن شکر می کن جان من
گر تو خواهی جهل تو بینش شود
شکرمی کن شکر می کن جان من
گرتو خواهی مشکلت آسان شود
شکر می کن شکر می کن جان من
گرتو خواهی سیرتت زیبا شود
شکر می کن شکر می کن جان من
گرتوخواهی صورتت زیبا شود
شکر می کن شکر می کن جان من
گرتوخواهی که شوی همراز حق
شکر می کن شکر می کن جان من
گرتو خواهی بشنوی نفحات حق
شکر می کن شکر می کن جان من
گرتو خواهی که شوی تسلیم حق
شکر می کن شکر می کن جان من
گر تو خواهی حرف تو گیرا شود
شکرمی کن شکر می کن جان من
من ندیدم شکری شیرین چه شکر
شکر می کن شکر می کن جان من
معنی اندر حرف نگنجد جان من
شکر می کن شکر می کن جان من
......
در آن لحظه که توباشی شاکر
نبینی غم ببینی عشق وافر
که رمز صحت ورزق است شکرت
مینداز شکر اینک را به آخر
.

دوست آن باشد که جوید حال تو

درهمه اوضاع ودر احوال تو
..

چون که بی ذهنی اسیر ذهن شد

آدمی از عشق کلی دور شد
..

هرشب به یاد تو مضرابی به ساز عشق می زنم
به یاد چهره زیبای تو بوسه ای بر ماه می زنم
خدای من شاکر وصابر و راه دانم ،نموده ای
با یاد تو،مرهمی بر این دل بی تاب می زنم

....


باخدا هر چیزممکن
می شود
بی خدا آسان مشکل
می شود

باخدا نار هم نوری
می شود
بی خدا نور هم ناری
می شود

باخدا ظلمت نوری
می شود
بی خدا نور هم ظلمت
می شود

باخدا دنیا گلستان
می شود
بی خدا جنت دوزخ
می شود

باخدا دشمن مونس
می شود
بی خدا مونس دشمن
می شود

باخدا سَم هم دارو
می شود
بی خدا دارو سَمی
می شود

با خدا کور هم بینا
می شود
بی خدا بینا کوری
می شود

باخدا تلخ هم شیرین
می شود
بی خدا شیرین تلخی
می شود

باخدا گمره هادی
می شود
بی خدا هادی گمره
می شود

باخدا نقمت نعمت
می شود
بی خدا نعمت نقمت
می شود

باخدا غربت قربت
می شود
بی خدا قربت غربت
می شود

با خدا مرده زنده
می شود
بی خدا زنده مرده
می شود

باخدا این شعر نوشین
می شود
بی خدا این شعر نیشین
می شود