"به کدام مشتاقْ شدايد ِ فراق مینویسی؟!
و به کدام مشفقْ قصّهی اشتیاق میگویی؟!
اگرچه خون چون غصّه به حلق آمده است، دم فروخور و لب مگشای، چه، مهربانی نیست که دلپردازی را شاید. اگر کارد ِ شدّت به استخوان رسیده است و کار ِ محنت به جان انجامیده، مصابرت نمای، چه، دلسوزی نداری که موافقت نماید..."
نفثةالمصدور