Navid Mohajeran on Clubhouse

Updated: Nov 5, 2023
Navid Mohajeran Clubhouse
29 Followers
14 Following
Mar 27, 2021 Registered
@clashofclans Username

Bio

*حضرت آشیخ احمد کافی خراسانی*

“به جغدی بلبلی گفتا تو در ویرانه جا داری
من اندر بوستان بر شاخه سرو آشیان دارم
بگردان روی از این ویران بیا با من سوی بستان
ببین چندین هزاران سرو و کاج و ارغوان دارم
جوابش داد ای بلبل تو را ارزانی آن گلشن
مرا این بس که ویرانه، مأوی و مکان دارم
اگر ویرانه بد بودی چرا پس دختر زهرا
به ویران می نشستی که غمش آتش به جان دارم
ای بلبل! من هم مثل تو چمن نشین بودم می دانی کی ویرانه نشین شدم؟
گذشتم از گل احمر پس از مرگ علی اکبر
به دل، داغ غم ناکامی آن نوجوان دارم
تو بر سر، شورش شمشاد و یاس و ارغوان داری
من اندر لانه دل، داغ عباس جوان دارم
اف بر این روزگار! بچه های فاطمه(س) کجا و گوشه ویرانه کجا. چراغها را خاموش کردند. در این تاریکی به یاد یک خرابه نشین باشد. مجلس،خوب مجلسی است حال خوشی هم داریم. روز اربعین هم است، نزدیک زوال ظهر است. آی امام حسین(ع)! این قدر دلمان می خواست امروز کربلا باشیم. آی امام حسین! این قدر دلمان می خواست امروز دور قبرت مثل پروانه بچرخیم. آقایان اهل علم! فضلا! محترمین! رجال فضیلت! متدینین! مذهبی ها! خود امام حسین(ع) هم راضی است که من امروز شما را به حرم این سه ساله ببرم. خدا نکند سرپرست شوی، به خدا سرپرستی خیلی زحمت دارد، مسوولیت دارد. زینب(س) سرپرست بچه ها بود. زینب (س) این همه غمی که دارد باید به همه کارها برسد. بی بی، تمام زنها و بچه ها را خواب کرد. حالا آمد خودش بخوابد. کمتر من این کلمه را با صراحت گفته ام، اما روز اربعین است بگذارید بگویم، آتش بزنم. آی زن و مرد! زینب(ع) آمد روی خاکها بخوابد. تا آمد بخوابد یک وقت دید گوشه خرابه در تاریکیها یک بچه بلند شده، هی می گوید: بابا! بابا! بابا! ای خدا! چه کار کنم؟ با این همه زحمت من این زن و بچه را خواباندم، باز یکی یکی بیدار می شوند بلند شد آمد جلوببیند چه کسی است؟ دید رقیه است. امروز برای امام حسین(ع) داد بزنید. رقیه گفت: من بابایم را می خواهم، من پدرم را می خواهم، الان بابایم اینجا بود.
دختر در دانه منم به کنج ویرانه منم عمه چه آمد به سرم چرا نیامد پدرم
الله اکبر، الله اکبر
امروز می خواهم نوحه بخوانم، همه با من بخوانید:
دختر در دانه منم به کنج ویرانه منم عمه چه آمد به سرم چرا نیامد پدرم
الله اکبر، الله اکبر
یک وقت دیدند غلامی آمد یک طبق هم در دستش است. یا الله! یا الله! این بچه دوید جلو روپوش را از روی طبق برداشت، دید سر بریده حسین(ع) است.
عمه بیا گمشده پیدا شده
کنج خرابه شب یلدا شده
پدر! فدای سر نورانیت
سنگ جفا که زد به پیشانی ات بس که دویدم عقب قافله پای من از ره شده پر آبله
سر بابایش را به سینه چسباند. صدا زد: بابا! چه کسی مرا یتیم کرد؟ یک وقت دیدند این بچه دیگر ناله نمی کند. وقتی زیر بغل بچه را گرفتند دیدند رقیه جان داده است

Last 10 Records

if the data has not been changed, no new rows will appear.

Day Followers Gain % Gain
November 05, 2023 29 +3 +11.6%
August 16, 2022 26 +1 +4.0%
July 10, 2022 25 +3 +13.7%
June 03, 2022 22 -4 -15.4%
April 26, 2022 26 +1 +4.0%
March 21, 2022 25 +4 +19.1%
November 26, 2021 21 +2 +10.6%
October 18, 2021 19 +3 +18.8%
September 11, 2021 16 +5 +45.5%

Charts

Member of

More Clubhouse users