بهنام حیدری on Clubhouse

Bio

اوج پرواز

پرواز مرا بسوی خود می‌خواند
دنیای دگر زشوق آن می‌خواهد
از بند تنم رها که گردیده شدم
در دنیای دگر به چشم خود دیده شدم
آنجا در اوج آسمانش بودم
بنشسته ولی آزاد و رها من بودم
لبخند به روی لب به چشم نگاهی نافذ
انگار امیر این چرخ و فلک من بودم

خدایا مشتاق توام
سلام به شما انسان‌های زنده در سیاره زمین که سرانجام فهمیدم تنها ارزش زندگیم هستید .
تا مقطع دیپلم درس خواندم و بعد به توصیه‌ای که از مادربزرگ به من شد دل سپردم و اکنونم در مسیر ایده آل شدن کیفیت زندگی هموطنانم سپری می‌شود و در ادامه برای همگی مردم سیاره زمین .
متولد مهرماه ۱۳۵۷ تهرانم
اکنون در مازندران ، محمودآباد زندگی می‌کنم .
طبق اتفاقات جاری موافق متنبه شدن حکومتم نه از بین بردن و ساختن یک حکومت دیگر چراکه باور دارم می‌توانیم نظام جهانی جاری را نیز متنبه کرده تا به درک من اهل سیاره زمینم برسیم .
تنها یک برادر از ازدواج اول پدرم نصیبم گشته و نداشتن خواهر تنها کمبود من در زندگی .

بعد از فوت همسرم تغییر کردم و کلام طنز در بیان برای گفتگو در من انتخاب شده بدون ادعایی ولی در شکل و فرم یک مدعی .

در رابطه با توسعه کشوری در تحریم با داشتن حکومتی اسلامی مدت بیش از یک دهه تفکر و اندیشه کرده تا دریابم آیا چنین کاری ممکن پذیر است یا نه ؟! که نتیجه علی رغم مخالف بودن دوستان وجود و ماهیتم را به آسایش و آرامشی دلپذیر رسانده است .

و من بهنام اهل سیاره زمین هستم که همگی همنوعانم را دوست میدارم .