چندان که خواهی دَرنِگَر در من، که نَشْناسی مرا
زیرا از آن کِم دیدهیی، من صد صِفَت گردیدهام
در دیدهٔ من اَنْدَر آ، وَزْچَشمِ من بِنْگَر مرا
زیرا بُرون از دیدهها، مَنْزِلْگَهی بُگْزیدهام
مولانا
گاوی است به آسمان قرین پروین
گاوی است دگر نهفته در زیر زمین
گر بینا ی، چشم حقیقت بگشا
زیر و ز بر دو گاو مشتی خر بین
خیام
عاشق تو بیقین که مسلمان نبود
در مذهب عشق کفر و ایمان نبود
مذهب عشق ز مذهب ها جداست
عاشقان را ملت و مذهب خداست
مولانا
چونکه از قرآن بسی گمره شدند
زین رسن قومی درون چه شدند
مولانا