به چه علت دل من همسفر غم شده است
به چه علت زسرم سایه ی تان کم شده است
به چه علت دل من سمبول غم های تو شد
به چه علت به دلم ، زهر تو مرهم شده است
گفتمش رحم نما اینقدر از زخم ، مگو...
ته گرمی سخن های تو ، سردم شده است
روز و شب ناله به دل پیچد و یادم نکنی
برسر کشتی دل ، نام تو پرچم شده است!
آی تصویر خیال و نگه غرق عذاب...
به دلم مژده بده ، موقع نم نم شده است
گفته بودی که تو از اهل جهنم گردی!...
بعد تو خانه ی من مثل جهنم شده است
گفته بودی که دگر رنگ خودت را گم کن..
زین سبب در ته این قافله مبهم شده است!
#آرزو_مبهم