پسرم عرشیا حاصل سکس در نمازخانه و بسته بودن داروخونه...
کلاب حمایتی جهت فرهنگ سازی برایه پسره گلم عرشیا که بعد از داغ مادرش دستو بالشو گرفتم و بردمش سر چهارراه و مثل کودکان کار بهش گدایی کردن رو آموزش دادم تا مثل سگ ه دست آموز ام برام پول بیاره شب به شب ، مثل پسره خودم رو کیر خودم بزرگش کردم ، بعد از جمع کردن دیوار مهربانی پسرم عرشیا بی لباس شد و برای گرم کردن خود زیر پل میخوابید و سگ بغل میکرد....
پسرم عرشیا سر بخت کیری که داشت فال هایی که واسه فروش به دستش میدادم رو باز میکرد و خودش میخوند که ببینه چه بلایی به سرش میاد...
چند کلمه از دهن عرشیا پسرم: سلام عرشیا هستم متاستفانه سر شناسنامه و کارت ملی نداشتن سن دقیق ام را فراموش کردم و نمیدونم چند سال ام هستش من کودک کار هستم و از وقتی چشم ام را باز کردم اینه یک گونی برنج پرت ام کردن سر چهارراه تا پول درارم برای آقا بالا سرم یا همون بابام امیرصالح واقعا این مرد حکم پدری گردن من داره و کل نیاز های جنسی ام را از پشت برام فراهم میکرد من از پنج الی شیش سالگی کون دادن را تجربه کردم و هیچ وقت به جق اعتیاد پیدا نکردم چون همیشه از پشت ارضا میشدم با افتخار من کونی هستم و حاضرم اگر یک روز پدرم من رو نکرد جا اسفندی یا فال لول شده رو تو کون خودم کنم لطفا به من فقیر زاده کمک کنید من بچه گدا هستم...
بله بله ممنون که حرفای پسرم عرشیا رو گوش کردید واقعا از یک سگ با ارزش تره و هرچقد کار بهش بگید انجام میده