————————————————
گر به من عمر دهد فرصتی ای باده خوران
به خدا میکده ای بهر شما خواهم کرد
از قضا روزی اگر حاکم این شهر شوم
خون صد شیخ به یک مست روا خواهم کرد
آنقدر خرقه و عمامه بگیرم از شیخ
فرش این میکده ها را ز عبا خواهم کرد
زاهدا کوری چشم تو و شیخان دگر
وسط کعبه دو میخانه بنا خواهم کرد
——————————————
به سرم بد زده امشب که تورا یاد کنم
می مستی زنم و دل ز غم آزاد کنم
به سرم بد زده امشب به هوای رختان
بزنم میکده برهم ز سر آباد کنم
ز پی نام تو از بس زده ام ساغر ها
که ز کم بودن خم ها گله بیداد کنم
وقتی نام شکرینت به برم می آرند
دلم انگار که خواهد ز شعف داد کنم
اگر از حال دل من خبری در بر توست
مرهمی پس برسان تا دلم امداد کنم
مددی حضرت والا دل پژمرده ی من
هوس باغ تو دارد به که ایراد کنم ؟؟؟
من از آن باده ی نابی که به میثم دادی
طلبم تا که ز عشقت سر و بر باد کنم
—————————————-
وسط میکده چشم تو هوشیارم من
به سر زلف کمند تو گرفتارم من
باز هم صید نگاه تو شدم حرفی نیست
ز لب لعل تو هیهات که بیمارم من
if the data has not been changed, no new rows will appear.
Day | Followers | Gain | % Gain |
---|---|---|---|
January 01, 2024 | 668 | +265 | +65.8% |